میزگرد فارس با مدیران جشنواره تجسمی فجر/۳ و پایانی سرمایهگذاری در هنر جایگزین مناسبی برای طلا و مسکن است/ سواد بصری مردم بالا نیست
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۴۵۱۶۲
به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری فارس، دهمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر هفته اول بهمن با حضور مسئولان امر و جمعی از اساتید و هنرمندان عرصه تجسمی در فرهنگستان هنر افتتاح شد.
این دوره نسبت به ادوار قبلی تفاوتهایی در فراخوان و البته اجرا دارد و به سمت ملیتر شدن گام برداشته است، به طوری که همزمان در 20 استان کشور برگزار میشود و استانها برخلاف سالهای پیش که صرفاً میزبان بودند، امسال برگزارکننده هم هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین برای نخستین بار گالریها به جشنواره تجسمی فجر آمدهاند و آثار هنرمند شاخص خود را در معرض دید قرار میدهند. از سوی دیگر بخش جدید «مفاخر» با آثاری از حسین محجوبی، اکبر نیکانپور، امرالله فرهادی، هادی شفاییه، ایرج محمدی، عبدالصمد صمدی، فریده تطهیری مقدم، امیر هوشنگ جزیزاده، علی دیواندری و حبیبالله صادقی در موزه هنرهای معاصر فلسطین برپاست.
یکی دیگر از تفاوتهای جشنواره امسال هم اضافهشدن نمایشگاه «ستارگان جهانی هنر ایران» ویژه افتخار آفرینان تجسمی در رویدادهای بینالمللی خارج از کشور است.
درباره چالشهای جشنواره تجسمی فجر و مسائل مبتلابه حوزه هنرهای تجسمی میزگردی با حضور مجتبی آقایی دبیرکل جشنواره، جمشید حقیقتشناس دبیر هنری جشنواره، عبدالرحیم سیاهکارزاده دبیر اجرای جشنواره و رئیس موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر و مجید ملانوروزی مدیرکل دفتر تجسمی ارشاد برگزار کردیم که بخش دوم آن در پی میآید.
در بخش نخست به مواردی همچون مهمترین چالش هنرهای تجسمی در کشور و دلایل مهجوریت آن در میان توده مردم پرداختیم. در بخش دوم، بازار آثار هنری در کشورمان بررسی شد. بخش سوم و پایانی این میزگرد در پی میآید.
* در سالهای اخیر تمایل برای اخذ مجوز و تاسیس گالریها و نگارخانهها زیاد شده است، برآورد شما چیست؟
ملانوروزی: اتفاقاً ما خودمان به این علایق دامن میزنیم، چون در بخش دولتی خیلی توسعه نداریم، یعنی بودجه ما زیاد نمیشود، دوست نداریم و اصلاً درست نیست که هنرمندان را به دولت وابسته کنیم، دولت مگر چقدر میتواند خرید کند؟ و سلیقه دولت چه تعداد از هنرمندان را میتواند در بر بگیرد؟ اقتصاد هنرمندان در این است که در گالریها فروش داشته باشند. این در حالی است که سرانه گالریها به نسبت هنرمندان بسیار کم است و گالریهای فعال ما در تهران بیشتر از 40، 50 گالری نیست.
* تعریف شما از گالری چیست؟ یعنی برپایی چند نمایشگاه در سال؟
ملانوروزی: هر ماه حداقل دو نمایشگاه داشته باشد و نمایشگاه فردی داشته باشد، چون اغلب گاهی نمایشگاه جمعی برگزار میکنند.
یک گالری میتواند سالی 25-24 تا نمایشگاه برگزار کند، حتی اگر 50 تا هم گالری اینچنینی داشته باشیم، سالی حدوداً هزار نمایشگاه میشود، اما حداقل چند هزار خوشنویس، گرافیست، نقاش و مجسمهساز داریم و هر سال چند هزار دانشجو هم به این تعداد افزوده میشود. یعنی بیش از 50 دانشگاه هنری داریم که تمام فارغالتحصیلان این دانشگاهها استخدام نمیشوند، کارهایشان را هم که دولت نمیتواند بخرد، اینها باید بازارِ خصوصی داشته باشند و شانس حضورشان در آرتفر و کسپو و حراج هم اندک است، بنابراین گالریها میتوانند بسترِ مناسب این موضوع را فراهم کنند.
مهمترین بخشی که ما برای بهبود معیشت هنرمندان باید به آن توجه کنیم، نگارخانههاست؛ ضمن اینکه ما هیچگونه کمکی هم به آنها نمیکنیم، یعنی به آنها زمین یا وامی یا امکانی نمیدهیم. خودشان تلاش میکنند مکانی با استانداردهای مد نظر ما تهیه کرده و نمایشگاه برگزار کنند و آثار را بفروشند، که اصل آن یک کارِ فرهنگی است. در واقع، تعداد نگارخانهها یکی از شاخصههای توسعه فرهنگ و هنر است.
به نظرم کارِ مفیدی است، تلاش ما هم این است کسانی که این امکان را دارند و میتوانند واسطهای بین هنرمند و مخاطب باشند، وارد این حوزه شوند. افزایش نگارخانهها یکی از برنامهها ما برای توسعه هنرِ تجسمی بوده و به رغم رکورد خیلی از شاخصهها در سالهای اخیر، گردشِ مالی آثار هنری بیشتر شده است. سال 1392 حدود 20 میلیارد تومان گردش مالی حوزه تجسمی به طور مشخص در نگارخانهها و حراج تهران بوده و این در سالهای بعد به 100 میلیارد تومان رسیده است.
* آقای حقیقتشناس نظر شما درباره عطشی که برای اخذ مجوز گالری وجود دارد، چیست؟ و اینکه خیلی افراد فکر میکنند پولی در این قضیه وجود دارد.
حقیقتشناس: در هر خیابانی مغازهها و فروشگاههای زیادی درباره خوراک و پوشاک و ... وجود دارد. گالریها هم حکم فروشگاههای آثارِ هنری را دارند، اما متاسفانه اکثر این نگارخانهها در خانهها برپا هستند و مردم به آن دسترسی ندارند.
متأسفانه بازدیدکنندههای نگارخانهها محدود و تخصصی است. فروشگاههای بزرگی وجود ندارد که به این کار اختصاص پیدا کرده باشد و آثار هنری مرتب در معرض دیدم مردم باشد. در حالی که اگر آثار هنری را روی در و دیوار شهر ببینیم، باعث میشود آثار هنری وارد سبد خانوادهها شود و اتفاقاً این موضوع به فرهنگسازی کمک میکند.
آقای ملانوروزی اشاره درستی کردن؛د هر چقدر تعداد این نگارخانهها بیشتر شود، قابلیت تقسیمبندی وجود دارد که کدام یک درجه 1 یا 2 یا درجه 3 است.
ملانوروزی: ایدهآل این است که گالریها تخصصی کار کنند، مثلاً در دنیا ممکن است یکی فقط گالری حجم برگزار کند، یکی نمایشگاه آبرنگ برگزار کند و ... در این صورت هنرمند و مخاطب هم راحتتر انتخاب میکند. کشور ما خیلی در حوزه تجسمی ضعیف بوده و فرهنگ تجسمی و بصری ما در سطح خیلی محدود بوده است.
* دلیلش چیست؟ مثلاً یک خانواده برای یک تابلو فرش دو-سه میلیون تومان پول میدهد، و میداند اگر زمانی پول لازم داشتند، آن را میفروشند اما به یک اثرِ خوشنویسی یا نقاشی اینگونه نگاه نمیکنند که اگر الان این تابلو را 1 میلیون بخرد، دو سه سال بعد شاید آن را بتواند 3 میلیون بفروشد.
حقیقتشناس: به خاطر همین نکته است، وقتی این بازار گسترش پیدا میکند این اتفاق دقیقا میافتد، یعنی اینکه گالریها شروع میکنند به خرید از همدیگر، شروع میکنند به دادوستد و تمام موزههای دنیا از هنرمندان کار نخریدند، از خریداران کار خریدند. من فکر میکنم اشاره درستی است هر چقدر تعداد این مراکز بیشتر باشد آن اتفاقی که شما میگویید میافتد.
ملانوروزی: دوماً اینکه ما فرهنگِ خرید آثار هنری نداشتیم، همیشه کسانی که در این سالها کار میخریدند به خاطر علایق شخصیشان بوده یا سفارشهایی بزرگان و حاکمان به هنرمندان میدادند یا کسانی علاقه داشتند و توانایی مالی داشتند به عنوان سرمایه فرهنگی میخریدند، امروزه در سالهای اخیر اثرِ هنری به عنوان یک سرمایه مادی هم موردنظر قرار گرفته است، 400، 500 سال است فرش ایران در دنیا فروش میرود در هامبورگ، در لندن، در آلمان و هر جای دنیا یک قیمتی دارد، خرید و فروش باعث شده که شما فرشتان را با قیمت پایینتر یا بالاتر بفروشید ولی وقتی فضای فروشِ تابلوهای هنری وجود نداشته باشد و نگارخانهها تابلوی شما را مستقیماً خرید نمیکردند یا اصلاً نمیخریدند این ذهنیت به وجود آمد که این یک اثرِ هنری است.
اما امروز اثر هنری به عنوان یک سرمایه محسوب میشود، و در بسیاری از حراجها موزهها و بانکها و بیمهها خرید میکنند. الان خیلی از سرمایهگذاران ما دیگر به جای سرمایهگذاری روی فرش، طلا و مسکن، در حوزه هنرهای تجسمی سرمایهگذاری میکنند. یعنی اثری را میخرند که میشود یک پروپوزالی برای آن تعریف کرد که این اثر 10 سال دیگر قیمتش خیلی بیشتر میشود، این مساله در حوزه تجسمی هم در ایران به شکل واقعیاش دارد اتفاق میافتد.
* ولی مردمی نیست، اگر مردم یک تابلو بخرند بخواهند بفروشند نمیتوانند بفروشند.
حقیقتشناس: در آمریکا و اروپا هم مردم استفاده نمیکردند یعنی آنجا هم مثلاً 200 سال پیش از آسانسور استفاده نمیکردند الان جزء فرهنگ شده است. الان ماحصل دستاوردهای تجسمی روی طراحیهای لباس ما میآید، روی طراحیهای ظروف ما میآید، یعنی برای بهتر شدن زندگی ما میآید، یعنی شما فکر نکنید این یک امرِ کاملاً تزیینی و بیاهمیتی است، اگر ما بخواهیم شهرِ بهتری داشته باشیم باید تصاویرِ بهتری داشته باشیم و تصاویرِ بهتر ما در هنرهای تجسمی اتفاق میافتد.
ملانوروزی: همان تابلو فرش هم که مثال زدید، اگر به قیمت مناسب بخرید و یک سلیقه عمومی باشد بعداً میتوانید بفروشید ولی اگر شما به قیمت نخرید و به قیمت بالاتر بخرید یا آن نوع سلیقه خاصی باشد که به درد خودتان بخورد، آن را هم نمیتوانید بفروشید!
وقتی از آثار هنری وارد حساب و کتاب میشود اتفاقاً قیمتها بهتر تصویب میشود یعنی خیلی انحصاری نیست که یک گالری بخواهد آثار یک هنرمند را به قیمت گزاف بفروشد، آن گالری یک هنرمند دیگری را با همان سابقه و قیمت بهتری معرفی میکند و با هم مقایسه میشوند.
به هر حال تاریخ حوزه تجسمی ما به معنای تزیین روی دیوارها نبوده یا در کتابها یا رسائل بوده یا روی نقشههای پرده یا سفرههایمان بوده، انگشتری بوده و کاربردی بوده است.
* بحث نگارخانه ملی به کجا رسید؟ غیر از باغ کتاب و نمایشگاه بینالمللی ما جای دیگری در تهران داریم که بستر مناسبی برای این کار باشد؟ چون تا یک نهالی را بکاریم و بزرگ شود، خیلی طول میکشد. آیا جای مناسبی در ذهن شما وجود دارد که با تغییر کاربردی یا همکاری با یک نهاد دیگر بشود از آن استفاده کرد؟
ملانوروزی: ما جایی برای نقاشیهای مدرن و معاصر نداشتیم، حتی قبل از انقلاب و در دهه 40، هنر در کاخهایی است که معمولاً آنها هیچگونه شرایطی برای هنرهای مدرن ندارند، چه برسد به هنرهای معاصر که دیگر خیلی متفاوت است، چون مکان امروزه جزئی از اثر است.
ما امروزه متاسفانه به نسبتِ حتی همسایگانمان ـ نمیگویم جهان ـ در وضعیتِ فضا و مکان آثار هنری بسیار بسیار کمبود داریم، شاید تنها جایی که قابلیت این را داشته باشد، «نمایشگاهِ بینالمللی» باشد اما به خاطر اینکه آنجا همیشه کالاهای اقتصادی عرضه شده است، قیمتهای بالایی برای اجاره آنجا درنظر میگیرند.
* رفت و آمدش هم مشکل است...
ملانوروزی: به این خاطر موزه هنرهای معاصر تنها جایی بوده که به خاطر امکاناتِ نوری و مناسبی دارد، به خاطر اینکه خودش آدرسِ فرهنگی و هنری است و در فرهنگ ایران جای شناختهشدهای است. متاسفانه بعد از انقلاب، همیشه بارِ این گالری ملی به دوش موزه هنرهای معاصر بوده و به همین جهت استهلاکِ زیادی به موزه وارد شده است؛ جایگاه و شانِ موزه خدشهدار شده و باید برای آن معادلی درنظر گرفت.
یعنی ما بوستانهایی داریم مانند بوستان گفتگو، بعضی از فرهنگسراهای ما مانند بهمن یک امکانات و قابلیتهایی دارد، یا صبا بعد از یکی دو دهه قبل که یک پارکینگ طبقاتی بود برای همین منظور طراحی شد و تغییر کاربری دارد، اینها نسبتاً بخشهای خوبی هستند. باغ کتاب یک بخش نگارخانه دارد و یک بخش محیطی و فضای بیرونی دارد که میشود از آنها برای کار چیدمانی و هنرهای نو استفاده شود. متاسفانه ما یک فضای کاملی را برای این کار نداریم حتی گالریهای امارات یک فضا و مکانِ کارخانهای دارد و سولهها را به یک مرکز گالری تبدیل میکنند و همه گالریهای داخلی و خارجی آنجا کار میکنند، هم برای هنرمند و هم برای مخاطب راحتتر است و هم برای اداره کردن مکانهای فرهنگی، وقتی اینها در یک محدوده قرار میگیرند خیلی کار سادهتر میشود.
* مدیران جدید ارشاد برنامهای ندارند؟
ملانوروزی: به هر حال بودجههایی که در وزارت ارشاد است واقعاً هیچ وقت کفاف این کار را نمیدهد. منابع موجود، حداقل بودجه است که مثلاً میتواند 4 جشنواره را برگزار کند، این یک کارِ ملی است و باید شهرداری و دولت همه دست به دست هم بدهند تا محقق شود. چون اغلب جشنوارههایی که در دنیا در حوزه هنر وجود دارد، یک پای مهم آن شهرداریها هستند، چون جشنواره به نام آن شهر برگزار میشود، مثلاً جشنواره ونیز.
* الان در بحث سینما این همکاری وجود دارد، مثلاً سینما آزادی برای حوزه هنری و شهرداری است. چه اشکال داری اگر شهرداری و ارشاد با سهم مساوی یک جایی را درنظر بگیرند.
ملانوروزی: حوزه تجسمی را خیلی نمیشناسند، حوزه هنر بسترِ مناسبی در اجتماعِ ما ندارد، یعنی وقتی در کشور ما فیلمی ساخته میشود همه مردم مطلع میشوند و میروند با خانواده فیلم را میبینند، موسیقی و تئاتر بسترِ بیشتری دارد ولی خانوادهها و مردم عمومی در شهر و روستا حوزه تجسمی را نمیشناسند و خیلی هم برای آنها مهم نیست. الان یک نمایشگاهِ خیلی خوب از یک هنرمند برند دنیا برپاست اما مردم فیلم را دنبال میکنند، چون جنبههای عمومی بیشتری دارد.
ما امروز دهها فرهنگسرا داریم که شهرداری برای مسائل فرهنگی شهر ساخته است، یا در تپههای عباسآباد باغ کتاب را ساخته اما برای آثار هنری این اهتمام وجود نداشته است که رسانهها و صاحبنظران میتوانند به این موضوع بپردازند و مسئولین را متوجه این کمبود بکنند.
حقیقتشناس: من فکر میکنم اتفاق جالبی که رخ داد، حذف تمام فعالیتهای تجسمی در رسانهها بود، قبلاً تلویزیون گزارشِ هنرهای تجسمی را ـ حالا کم یا زیاد ـ پخش میکرد و مردم را ترغیب میکرد که بروند از نمایشگاهها دیدن کنند اما یکدفعه از دورهای به بعد فقط اشاره کوچکی میکردند که فلان اتفاق در فلان گالری رخ داده؛ به نظر میرسد یک تعمدی در پوشش ندادن در مطبوعات و فضای سمعی و بصری در رادیو و تلویزیون وجود دارد، در تمام کسانی که میتوانند مردم را به فضای نمایشگاه سوق بدهند وجود دارد و چگونه و بر چه اساسی این اتفاق افتاد؟! چون دورهای که ما فعالیت میکردیم کوچکترین فعالیت روی آنتن میرفت و خبرهایش پخش میشد و الان این اتفاق رخ نمیدهد و برای کسی هم موضوعیت ندارد.
ملانوروزی: بسترِ اجتماعی ندارد! وگرنه الان به ورزش چقدر میپردازند؟
* یک مقدار هم بحث ذینفعان هم وجود دارد...
ملانوروزی: برای مردم هم خیلی مهم نیست! مردم اگر امروز یک مسابقه فوتبال را نبینند نتیجه آن را پیگیری میکنند ولی اگر امروز یک نمایشی برگزار شود پیگیری نمیکنند.
حقیقتشناس: مثلاً سرانه مصرف چیپس و پفک در کشور ما خیلی بالاست، مثلاً شما با 20 سال پیش مقایسه کنید، علتش هم این است که این چیزهای جلوی چشم ماست وقتی چیزی جلوی چشم نیست قطعاً مصرف نمیشود مثلاً ورزش و فیلم مدام پخش میشود.
ملانوروزی: بعد هم هنر ما یک هنری است که با حضور مدرنیته وارد این کشور شده است، خیلی از نقاشیهایی که امروز در گالریها میبینید، با آدمهای عادی ارتباط برقرار نمیکنند.
حقیقتشناس: حتی هنرهای سنتی ما خوشنویسی و مینیاتور هم پخش نمیشود و پوشش داده نمیشود. یکی از پربازدیدترینکننده فعالیتهای همه دنیا هنرهای تجسمی است یعنی به موزهها میروند بازدید میکنند و خریدهای خاص میکنند، یکی از مسائلی که در اقتصاد امروز خیلی موضوع است یک استادیومی که میسازند که مردم برای استادیوم که وارد آنجا نمیشوند یک بازیکن گران میخرند و وارد استادیوم میکنند، موزهها هم همین کار را کردند، اتفاقاتِ عجیب و غریبی در موزههایشان ایجاد میکنند و مردم جذب میشوند و تبلیغات هم میکنند. ما تقریباً فعالیت دو سالِ یک هنرمند را طی دو هفته در یک گالری نمایش میدهیم و کسی هم خبر ندارد و جمع میکند میرود تا دو سال بعد! خود هنرمندان هم به این سمت تمایل دارند، انگار که وقتی به شما توجه نمیکنند خودتان هم تمایل دارید که به شما توجه نکنند و عادت میکنید!
یکی از مشکلاتی که ما در جشنواره فجر داشتیم این بود که مردم نمیآمدند و الان تمام تلاشمان را میکنیم مردم با آن آشنا شوند بیایند ببینند و درگیر آن شود یعنی یک محصولی را یک هنرمند تهیه کرده است یک غذایی است که تعدادی هنرمند تهیه کردند و کسی نمیآید آن را بخورد.
* یک مساله دیگر هم اینکه تعریف هنر برای مردم همان تعریف کلاسیک است، نه یک نقاشی عجیب و غریب یا یک مجسمه و اثر حجمی متفاوت.
حقیقتشناس: این یک مقایسه غلطی است مثلاً در نمایشهای رادیویی یا تلویزیونی یک نفر مشکل مالی دارد و زندان است، این دیدن دارد؟ اما مردم تماشا میکنند چون عادت کردند.
* شاید هنر برای مردم خوب تعریف نشده است. مثلاً هنرمند آلمانی در نمایشگاه امسال محو زنگولهها شده است ولی مردم عادی نگاه میکنند میگویند این چه هنری است؟! از اینها که زیاد است!
ملانوروزی: باید قبول کنیم سوادِ بصری کم است. مردم با هنرهای تجسمی ارتباط نمیگیرند. هنر مدرن و هنر معاصر وارداتی است، ادامه هنر ملی و نگارگری و هنر ملی ما نیست، به همین خاطر خیلی برای مخاطب عام سخت است که امروز با یک کارِ مدرن و کارِ معاصر خیلی مواجه شود.
حقیقتشناس: خودرو و تلویزیون هم وارداتی است، تئاتر و سینما هم وارداتی است ولی مردم با آن ارتباط دارند. این اشکالی که به هنرهای تجسمی میگیرند در تمام هنرها وجود دارد. الان ارتباط مردم با علم کم است اما با دستاوردِ علم مشکلی ندارند یعنی راحت سوار خودرو میشوند.
ملانوروزی: در بخش معاصر و مدرن آن، در بخش سنتیاش نیست. در بخش سنتی ما این مشکل وجود ندارد. در تئاتر معاصر، یک فیلم هنری که آوانگارد باشد مخاطب عمومی نمیبیند، متخصصان میبینند. نقاشیهایی که ما در موزه داریم اغلب اینگونه است، مردم چندان با نگارگری بیگانه نیستند، اما ارتباطِ فرهنگی را با جریانِ هنرهای معاصر خیلی سخت برقرار میکنند.
گفتوگو: محمد کلهر
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۴۵۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحقق شعار سال نیاز به مدیران انقلابی و جهادی دارد
به گزارش خبرنگار مهر، موسی فکور عصر یکشنبه در جلسهای که با حضور تعدادی از مدیران کل استان در فرمانداری شهرستان آستارا برگزار شد، اظهار کرد: شهرستان آستارا با توجه به اینکه این شهرستان مهمترین پل راهبردی ایران با کشور جمهوری آذربایجان، دروازه ورود به قفقاز و اروپا، یکی از مرزهای مهم و استراتژیک ما و بزرگترین گمرک زمینی شمال کشور است سبب میشود که شهرستان آستارا برای استان گیلان یکی از شهرستانهای ویژه و استراتژیک قلمداد شود.
فکور با اشاره به پروژههای در حال اجرای این شهرستان گفت: بارانداز ریلی، پروژه پایانه مرزی، بزرگراه آستارا-آستارا، پروژه ترمینال غلات، چهار بانده کردن مسیر آستارا به اردبیل جزو پروژههایی که خاص شهرستان و استان و حتی ملی است که اتمام این طرح دغدغه همه مسؤولان است.
سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری گیلان افزود: اثربخشی این پروژهها برای کل کشور است لذا نگاه ما نیز در خصوص این پروژهها باید نگاه ملی باشد و مسؤولان باید دغدغه این پروژهها را داشته باشند.
فکور با اشاره به نامگذاری شعار سال اضافه کرد: جهش تولید فقط در حوزه تولید کارگاههای اقتصادی نیست و اصولاً زیر ساخت این جهش تولید را باید در حوزه عمرانی دنبال کرد.
وی ادامه داد: اگر پایانه مرزی درست شود و بتواند به درستی خدمات دهد ما در حوزه اقتصادی و در بخش ترانزیت کالا بهتر میتوانیم کار کنیم اگر ما مسیرهای دسترسی زیرساختها را بخواهیم به درستی انجام دهیم آن وقت است که مسیر تولید مهیا میشود و جهش صورت میگیرد؛ ما هم باید در حوزه خودمان این جهش را ایجاد کنیم باید با زمانبندی پیگیر پروژهها باشیم و زمینه جهش تولید را فراهم کنیم.
اتمام پروژههای نیمه تمام در اولویت قرار دارد
فکور با بیان اینکه تحقق شعار سال نیاز به مدیران انقلابی و جهادی دارد افزود: ما باید کار را از حالت طبیعی خارج کنیم جهش تولید با کار طبیعی انجام دادن و روزمرگی محقق نمیشود؛ ما با تغییر نگاه و روش کارمان باید نگاه انقلابی و کار جهادی داشته و پیگیر کارها باشیم، باید موانع را شناسایی کرده و برای رفع موانع از همه ابزارها استفاده بکنیم.
وی با اشاره به اینکه خدمات رسانی به مردم نباید متوقف شود بلکه باید سرعت و شتاب بیشتری بگیرد، افزود: کارها باید انجام بگیرد، مسؤولین باید پیگیر باشند، اگر در استان قابل حل نبود از ظرفیت ملی استفاده کنند.
فکور با اشاره به تورم به عنوان مهمترین مشکل کشور گفت: برای حل مشکلاتی همچون تورم، بحث معیشت، تولید ثروت، افزایش اعتبار و قدرت پول ملی باید به سمتی برویم که حضرت آقا اشاره میکند و آن جهش تولید با مشارکت مردم است و این میسر نخواهد شد مگر اینکه ما در بحث تولید بتوانیم به نقطه ایده آل و مطلوب برسیم و برای رسیدن به نقطه مطلوب باید حرکت و تلاشمان را بیشتر کنیم.
وی بر اتمام پروژههای نیمه تمام به عنوان یکی از اولویتهای اساسی استانداری گیلان تاکید کرد و گفت: یکی از نیازهای اساسی در بحث پروژهها در بحث عمرانی مسأله مصالح است که دستگاههای متولی برای حل این دغدغه باید کمک کنند.
سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری گیلان با تاکید بر پیگیری پروژهها توسط مدیران دستگاهها تصریح کرد: فقط صرف نامه زدن نباشد، پیگیر کار باشید فکر کنید کار شخصی خودتان را انجام میدهید.
کمبود زمین برای ساخت مسکن در استان گیلان
وی با اشاره به کمبود زمین برای ساخت مسکن در استان گفت: در بحث مسکن در استان با توجه به اینکه محدودیت زمین را داریم نسبت به دیگر استانها متفاوت هستیم و این یک واقعیت است که در این راستا با هماهنگیهای صورت گرفته جاهایی که ما مشکل تأمین زمین از منابع ملی و دولتی داریم بحث خرید زمین از اشخاص هم پیشنهاد شده و مجوز آن صادر شده است.
معاون استانداری گیلان به به پروژه نیمه کاره مسکن مهر و مسکن ملی در آستارا اشاره کرد و گفت: مسکن یکی از نیازهای اساسی مردم و یکی از شعارهای محوری دولت است، چرا مسکن مهر آستارا که مردم سالها است معطل آماده سازی آن هستند به خاطر مشکلات کوچک مثل رنگ آمیزی نیمه تمام بماند، باید هرچه سریعتر تکلیف ۳۰۰ واحد نیمه تمام مشخص و مورد بهره برداری قرار بگیرد.
وی با اشاره به وضعیت مسکن روستایی استان گفت: الحمدلله در بحث تولید مسکن روستایی ۲۲۴۷۰۸ واحد جزو ابلاغیه سه ساله ما بود که الان ۲۱۸۵۲ واحد ساخته شده یعنی ۹۷ درصد انجام شده و پیشرفت خوبی را داشته اما در بحث مسکن مربوط به مددجویان پیشرفت ۵ یا ۱۰ درصدی شایسته نیست و این را دستگاههای متولی باید کمک کنند آوردههایشان را تکمیل کنند تا پروژه با سرعت به کار خود ادامه دهد.
کد خبر 6091226